در جستجوی ژن ثروت؛ درون مغز یک میلیاردر / چرا ابرثروتمندان رفتارهای عجیب و به ظاهر دیوانه وار دارند؟
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۷۰۶۷۴
فرارو- "فرانسیس اسکات فیتز جرالد" یکی از بهترین داستاننویسان قرن بیستم روزگاری جمله معروفی را بیان کرده بود: "ثروتمندان با من و شما فرق دارند".
به گزارش فرارو به نقل از فورچون، در واقع، برخی از اقدامات اخیر ابر ثروتمندان را میتوان نوعی "متفاوت" بودن نامید. آنان شدیدا ریسک پذیر هستند: میلیاردهایی که خود به فضا سفر میکنند، در خودروهای مسابقهای به اطراف میچرخند و یا در تورهای دیدنی مشکوک به تاریکترین اعماق دریا فرو میروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چه چیزی باعث میشود که یک فرد باهوش بتواند چنین ثروت شگفت انگیزی را تا این حد نامنظم جمع کند؟ آیا چیزی در آن انبوه میلیونها یا میلیاردها ثروت وجود دارد که انسان را به سوی حواس پرتی سوق میدهد؟ یا آن که کسی که جرات و خلاقیت داشته باشد تا میلیاردها دلار به دست آورد در وهله نخست قدری عجیب و غریب به نظر میرسد؟
این موارد پرسشهایی هستند که دانشمندان رشتههای مختلف را برای سالیان متمادی سرگردان ساخته اند. افراد ابر ثروتمند امروزی که اکثرا نیز مرد هستند اولین افرادی نیستند که رفتار گیج کنندهای از خود نشان میدهند و گاهی اوقات به نظر میرسد که به بیماری روانی مبتلا هستند.
هوارد هیوز کارگردان آمریکایی به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شیشههای شیر را با ادرار خود پر میکرد، مایکل جکسون میلیونها دلار خرج کرد تا زرافهها، تمساحها، خرسها، فیلها و میمونها را برای زندگی در مزرعه و باغ وحش خصوصی اش بیاورد، استیو جابز با وجود نارنجی شدن پوست اش هفتهها چیزی جز هویج و سیب نخورد و پادشاهان ثروتمند فاسد از جورج سوم بریتانیا تا کالیگولا امپراتور روم به طور گستردهای "دیوانه" قلمداد شده بودند.
بررسی منشاء این تکانهها در حوزه روانشناسی و عصب شناسی بوده است. روانشناسان برای تجزیه و تحلیل افراد ابر ثروتمند از استفاده از نظریات فروید و یونگ گرفته تا ترکیب آن با علوم اعصاب، علوم شناختی، علوم رفتاری و روانشناسی اجتماعی تلاش میکنند یک قدم رو به جلو بردارند تا عملکرد درونی ذهن میلیاردرها را آشکار سازند.
با این وجود، زمانی که صحبت از توضیح رفتار عجیب برخی از این افراد با ارزش خالص درآمدی فوقالعاده بالا به میان میآید مجموعهای از مشاهدات خیره کننده هستند. آیا واقعا به یک متخصص نیاز داشتیم که به ما بگوید آنانی که بیش از ۲۵ میلیون دلار ثروت دارند "بیشتر روی خودشان متمرکز شده اند تا دیگران"؟ آیا این تعجب آور است که ابرثروتمندان ممکن است برای احساس همدردی با گروههای خارج از حلقه درونی خود مانند لشکر کارگرانی که ثروت شان را ایجاد کرده اند تلاش کنند؟
شاید کسی نباید شوکه شود اگر بداند این میلیاردر خودساخته ممکن است دارای یک شعله خودشیفتگی اضافی باشد، دوست دارد همه چیز تحت کنترل او باشد و یا این که به شدت اهل رقابت است. نتیجهگیریهای این حوزه را میتوان توسط سناتور "برنی سندرز" فردی معروف، اما غیر دانشمند خلاصه کرد زمانی که گفته بود میلیاردرها به "مشکلات روانپزشکی" مبتلا هستند. همانطور که زندگی ابرثروتمندان به طور فزایندهای به سمت افراط و تفریط منحرف شده مشکلات آنان نیز افزایش یافته است.
این ضرب المثل که "با پول نمیتوان شادی را خرید" به طرز غم انگیزی برای قربانیان آن چه به عنوان "سندرم ثروت ناگهانی" شناخته میشود صدق میکند افرادی که از تحریک پذیری، بی خوابی، پارانویا، افسردگی، اضطراب و حملات هراس رنج میبرند. این ممکن است بخشی از دلیلی باشد که نشان میدهد چرا بسیاری از افراد مغز خود را با کتامین تسکین میدهند و با سیلوسایبین خود درمانی میکنند.
مولتی میلیونرهای ناراضی در یک مطالعه روانشناختی در سال ۲۰۱۱ میلادی به محققان مرکز ثروت و بشردوستی کالج بوستون گفته بودند بخشی از مشکل شان آن است که هیچ مقداری از ثروت برای شان کافی به نظر نمیرسد و هرگز نقطهای وجود ندارد که بتوان ولع بیشتر را متوقف کرد. ۱۰۰۰ نفر از پاسخ دهندگان شرکت کننده در آن مطالعه که هر یک حداقل ۲۵ میلیون دلار ثروت در اختیار داشتند وجود احساس اضطراب، نارضایتی و به طرز شگفت انگیزی ناامنی مالی را توصیف کردند.
یکی از پاسخ دهندگان به محققان گفته بود تا زمانی که یک میلیارد دلار پس انداز نکرده باشد احساس امنیت نمیکند و این فرضیه را مطرح کرد که "همان طور که بدن انسان برای مقابله با دسترسی آسان امروزی به چربی و قند فراوان تکامل نیافته و هوس یک چیزبرگر اضافی را میکند ذهن انسان نیز بدان خاطر که برای مقابله با پول اضافی تکامل نیافته پس از آن که ثروت به جای آسایش تبدیل به یک بار شد آرزوی ثروت بیشتر را خواهد داشت".
آن دسته از شهادتهای شخصی مشکل را برجسته کردند، اما پرسش اصلی را بی پاسخ گذاشتند: چرا بسیاری از افراد بسیار ثروتمند بدبخت هستند و چرا تا این اندازه عجیب رفتار میکنند؟ اخیرا یک ژانر علمی دیگر یعنی ژنواکونومیک تلاش کرده تا با استفاده از گنجینه اطلاعات ژنتیکی که از اواخر قرن گذشته زمانی که ژنوم انسان برای اولین بار نقشه برداری شد در دسترس قرار گرفته به این سوال پاسخ دهد.
دانشمندان در این زمینه و رشته جدید نام آن را در سال ۲۰۰۷ میلادی ابداع کردند نشان میدهند که برخی از افراد با تمایل به موفقیت مالی متولد میشوند. در نتیجه، دانشمندان به دنبال کشف "ژن ثروت" هستند که میلیاردرها را از بقیه ما جدا میکند. دانشمندان در این زمینه تا حدودی پیشرفت کرده اند، اما نکته اینجاست: به نظر میرسد که چنین تمایل ژنتیکی اغلب با احتمال بروز ویژگیهای اختلال شخصیتی همراه است. این وضعیت از طریق فرآیندی به نام پلیوتروپی* انجام میشود پدیدهای که در آن یک مکان ژنتیکی بر دو یا چند صفت تاثیر میگذارد. تحقیقات ارتباطی بین پیشرفت تحصیلی (که به عنوان نمایندهای برای احتمال ثروتمند شدن دیده میشود) و مستعد مبتلا شدن به اسکیزوفرنی، اوتیسم، اختلالات اضطرابی و سایر شرایط را نشان داده است.
"دانیل بنجامین" پروفسور دانشکده مدیریت اندرسون میگوید در تحقیقات اش مشخص شد که هیچ ژن ثروتی وجود ندارد. در مطالعات بنجامین در مورد پیشرفت تحصیلی به جای یک سوزن ژنتیکی در انبار کاه ژنومی او و همکاران اش ۳۹۵۲ "چند شکلی تک نوکلئوتیدی" متمایز را شناسایی کرده اند و او مطمئن است که هنوز همه آنان را پیدا نکرده اند. فکر کردن به "خارج از جعبه" مطمئنا منجر به نوآوریهای زیادی شده است از جمله در زمینه رایانه شخصی. هم چنین، این موضوع منجر به برخی سوء تفاهمهای نگران کننده از واقعیت شده است از جمله دلبستگی مایک لیندل مولتی میلیونر به روایتی نادرست در مورد دستگاههای رای گیری و همدلی ایلان ماسک با کیوانان یا طرفداران افراطی ترامپ.
علاوه بر این، پروفسور بنجامین به رغم علاقه اش به ژنتیک اشاره میکند وقتی صحبت از رفتار انسان میشود عوامل زیادی به اندازه وراثت قدرتمند هستند که ممکن است افراد ابر ثروتمند را به سمت رفتارهای آشفته سوق دهند. حتی غولهای صنعت هم از فشار همسالان مصون نیستند و تمایل به همگام شدن با میلیاردرهای دیگر در آنان وجود دارد.
تمایل به پذیرش ایدههای عجیب و غریب جدید شاید یک تلفن قابل حمل که میتواند موسیقی پخش کند، فیلم بگیرد و زبان سواحیلی را ترجمه کند میتواند کلید ثروتمند شدن باشد. دلیلی وجود دارد که فکر کنیم چندریختی تک نوکلئوتید* یا SNPهایی که دکتر بنجامین و تیم اش در حال مطالعه آن هستند با نوعی ذهن باز افراطی همراه هستند.
او به "فورچون" میگوید:" من تعجب نمیکنم اگر یک عارضه جانبی به ویژه از نظر فکری انعطاف پذیر باشد و احتمالا ویژگیهایی هستند که برای موفقیت در دنیای تجارت مفید میباشند، اما شما میتوانید را در زمینه واکسنها یا هر چیز دیگری که شبیه تئوریهای توطئه میشود نیز به کار ببرید". پروفسور بنجامین در پاسخ به این پرسش که آیا در آینده فردی با شاخص چند ژنی که ژنوم یک میلیاردر را تعریف کند خواهد آمد میگوید:"من فکر میکنم این اتفاق خواهد افتاد".
پروفسور بنجامین تخمین میزند که طی بازه زمانی ده ساله این علم به بلوغ میرسد بدان معنا که دادههای ژنتیکی در تحقیقات جریان اصلی در علوم اجتماعی گنجانده خواهد شد. بنجامین میگوید با توجه به ارتباط احتمالی کسب ثروت با پریشانی روانی اگر مداخله پیش از تولد جنین در مقیاس وسیع رخ دهد میتواند نابرابری را افزایش داده و پیامدهای منفی دیگری نیز به همراه داشته باشد. او میگوید: "در آن صورت ممکن است افراد بیش تری با شرایط خاص روانپزشکی وجود داشته باشند. در آن صورت اگر آن نسل از قبل برای اشتیاق پول سازی برنامه ریزی شده باشد احتمالا در عمارت پرسه میزند، ال اس دی مصرف کرده و توئیتهای ترسناک را ارسال میکنند"!
این معضل والدین که هنوز فرضی است باعث طرح سوال جالبی میشود: اگر ویژگیهای ابر ثروتمندان در کد ژنتیکی آنان در کنار گرایش به اقدامات عجیب و غریب حبس شود آیا ممکن است این ترکیبهای عجیب و غریب دلیل ثروت آنان باشد و نه تاثیر آن؟ در آن صورت عجیب بودن میلیاردر ممکن است چیزی نباشد که باید از آن اجتناب ورزید بلکه باید به دنبال آن بود.
البته در دنیایی که برخی از افراد با امتیازات و فرصتهای عظیم به دنیا میآیند و بسیاری دیگر با موانع و معایب بزرگی روبرو هستند ژنتیک تنها میتواند نقش کمی در یک داستان موفقیت داشته باشد. هر تصوری از دستاورد که بیش از حد بر جبر زیستی متکی باشد خطر انحراف به حوزه ناخوشایند اصلاح نژادی، با تمام تحریفات و نژادپرستی مرتبط با آن را نیز در پی خواهد داشت. علاوه بر این، پروفسور بنجامین خاطرنشان میسازد که علیرغم علاقه اش به ژنتیک زمانی که صحبت از رفتار انسان به میان میآید نیروهای زیادی به اندازه وراثت قوی هستند که ممکن است محرک باشند.
بنجامین میگوید:"اگر دوستان شما به فضا میروند این همان کاری است که میخواهید انجام دهید".
* پلیوتروپی: در دانش ژنتیک به پدیدهای که تظاهرات چندگانه رخ نمودی یک ژن را نشان میدهد چند نمودی یا پلیوتروپی میگویند.
*چندریختی تک نوکلئوتید: یک تغییر در دنباله دی انای است که در یک نوکلئوتید (A,C، G,T) در ژنوم بین افراد یک گونه بیولوژیکی یا بین یک جفت کروموزوم در یک فرد این نوکلئوتید تفاوت دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل پروفسور بنجامین ابر ثروتمند میلیاردر ها عجیب و غریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۰۶۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ساندار پیچای در یک قدمی میلیاردر شدن
ساندار پیچای، مدیرعامل آلفابت (شرکت مادر گوگل) در آستانه دستیابی به ثروت ۱۰ رقمی است که یک دستاورد کمسابقه برای یک مدیر فناوری غیربنیانگذار است.
به گزارش ایسنا، از زمانی که پیچای ۵۱ ساله در سال ۲۰۱۵، مدیرعامل گوگل شد، ارزش سهام این شرکت بیش از ۴۰۰ درصد رشد کرد و عملکرد قابل توجهی در مقایسه با عملکرد شاخصهای اس اند پی ۵۰۰ و نزدک در مدت مشابه داشت. ارزش سهام این شرکت روز جمعه پس از انتشار گزارش درآمدهای سه ماهه اول که بهتر از حد مطلوب بود، به رکورد جدیدی رسید. درآمد این شرکت با رشد مبتنی بر هوش مصنوعی در واحد رایانش ابری، تقویت شد. همچنین، برای نخستین بار در تاریخ خود، سود نقدی معرفی کرد.
بر اساس دادههای شاخص میلیاردرهای بلومبرگ، افزایش ارزش سهام این شرکت در کنار پاداش سنگین سهام که ساندار پیچای را به یکی از پردرآمدترین مدیران عامل جهان تبدیل کرده است، ثروت او را به نزدیک به یک میلیارد دلار رسانده است.
این یک پیشرفت قابل ملاحظه برای ساندار پیچای است که اهل چنای هند است و در یک آپارتمان دو اتاقه بزرگ شد که او و برادر کوچکترش، در کف اتاق نشیمن میخوابیدند. او در مصاحبههایش گفته است که در طول دوران کودکیاش، تلویزیون یا خودرو نداشتند. گاهی حتی آب لوله کشی هم نداشتند.
اولین تلفن، وقتی ۱۲ سال داشت وارد خانه آنها شد و به گفته خودش، او را با امکانات فناوری آشنا کرد. این موضوع، همراه با کنجکاوی در مورد شغل پدرش به عنوان مهندس برق شرکت انگلیسی GEC،، پیچای جوان را به صنعت فناوری جذب کرد.
او در مدرسه، عالی بود و سرانجام توانست به موسسه معتبر فناوری هند در خاراگپور راه پیدا کرده و در رشته مهندسی تحصیل کند. وقتی او بورسیه تحصیلی دانشگاه استنفورد را دریافت کرد، پدرش ۱۰۰۰ دلار از پس انداز خانواده (بیش از حقوق سالانهاش) برداشت تا هزینه بلیت هواپیمای پیچای و سایر هزینههایش را تامین کند.
پیچای در مصاحبهای در سال ۲۰۱۴ گفت: پدر و مادرم همان کاری را کردند که بسیاری از والدین در آن زمان انجام میدادند. آنها بخش زیادی از زندگی خود را فدا کردند و از درآمد قابل تصرف خود برای اطمینان از تحصیل فرزندانشان استفاده کردند.
او پس از اخذ مدرک عالی دیگر در مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا، مدتی به عنوان مشاور در شرکت مککنزی فعالیت کرد و در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر محصول به گوگل پیوست و ساخت پروژههای بزرگی مانند نوار ابزار گوگل و گوگل کروم را مدیریت کرد.
تسهیل کننده بزرگ
پیچای در سال ۲۰۱۵ توسط لری پیج یکی از بنیانگذاران گوگل، به عنوان مدیرعامل گوگل انتخاب شد، در حالی که خود پیج، مدیر عامل هلدینگ تازه تاسیس آلفابت شد. پیچای، سمت مدیرعامل آلفابت را در سال ۲۰۱۹، پس از این که لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذار دیگر گوگل، از مدیریت امور روزانه کنار رفتند، بر عهده گرفت.
برین و پیج که مجموعا حدود ۳۰۰ میلیارد دلار دارایی خالص دارند، در نامهای در سال ۲۰۱۹ درباره پیچای چنین گفتند: از زمان تاسیس آلفابت، هیچ کسی نیست که بیشتر به او اعتماد کرده باشیم و هیچ فردی بهتر از او برای هدایت گوگل و آلفابت به سمت آینده، وجود ندارد.
پیچای در دوران مدیرعاملی خود، بر گسترش لاین محصولات گوگل و اضافه شدن دستیار گوگل، گوگل هوم، گوگل پیکسل، گوگل ورک اسپیس و محصولات دیگر، نظارت داشته است. او همچنین اولین کسی بود که از هوش مصنوعی استقبال کرد و آن را «فرصت یک باره در یک نسل» نامید.
در حالی که آلفابت به دلیل محصولات هوش مصنوعی خود، هدف انتقاد قرار گرفته است و برخی از سرمایهگذاران توانایی این غول فناوری را برای رقابت با شرکت OpenAI زیر سوال بردهاند، گزارش درآمد اخیر، این اطمینان را ایجاد کرد که هزینههای صورت گرفته برای این فناوری، در حال به ثمر نشستن است.
بر اساس گزارش بلومبرگ، دارایی خالص پیچای شامل ۴۲۴ میلیون دلار دارایی سهام و همچنین حدود ۶۰۰ میلیون دلار به دست آمده از فروش سهام از زمانی است که مدیرعامل شد. شاخص ثروت بلومبرگ فرض را بر این گذاشته که سهام فروخته شده برای سرمایه گذاری مجدد در بازار سهام، مورد استفاده قرار گرفته است.
انتهای پیام